چگونه سکوت کند
پنجرهای که بوسههای ابر
مینشیند پای زلال شیشهای اش ارام
چگونه نجوشد از خواب چشمهها
زلال رودی که میل خروش دارد
قطرههایش.
چگونه بنشیند در سکوت سازی
که تارهایش تتیده در کاک خیال انگیز تو
چگونه نتابد خورشید
نریزد باران از ابر تیره
ننوازد هر شب مهتاب
نسراید گنجشک بر روی شاخهها
نشکفد جوانه پای بوسهی بهار
نرقصد در دستان باد برگ پاییزی
چگونه تند نگردد در سینه دلی
که چشمانش جا مانده در نگاه تو
چگونه ماند در سکوت
لبی که به بوسهی لبان تو شاعر شد
چگونه ننویسد قلم
از اشوب شهر گیسوان و بادهی چشمان تو
رضا۷/۱۵
بازدید : 243
چهارشنبه 15 مهر 1399 زمان : 14:38