"حسرت" در لغت به معنای آشکار شدن و انکشاف است. گفته شده است؛ در قیامت، حقایق و اسرار روشن میشود: "روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود"، و به همین دلیل آنرا روز حسرت خواندهاندزیرا هر انچه که در دل و نهان داشتیم در برون آشکار میشودو ظاهر و باطن یکسان میگردد .حسرت به معنای دریغ، افسوس ، تأسف و غصه خوردن از چیزی است که از دست رفته و پشیمانی از آن است.پس حسرت حالت دریغ و افسوس است از عملی که انجام شده و نتایجی ،بجز نتایج مورد نظر و یا پیش بینی شده ،برای ما داشته است .اما حسرت در جایی مورد استفاده دارد که امکان جبران و یا رفع ضرروزیان نباشد و مهلت انجامانبه سر امده باشد .مثل از دست دادن تندرستی و قدر انرا ندانستن،ندانستن قدر مهربانی و کینه توزی و....اما اگر بتوان با استفاده از نتایج نسبت به اصلاح عملکرد خود اقدام نموده و خسارت را جبران کرد از لفظ حسرت استفاده نمیشود. حسر عبارت است از کنار زدن لباس از هر چیزی که ملبس به آن است، گفته میشود: حسرت عن الذراع : یعنی آستین را از ذراع بالا زدم و حاسر کسی را گویند که زره بر تن و کلاه جنگی بر سر نداشته باشد، و محسرة به معنای جاروب است تا آنجا که میگویدخسته و فرسوده را هم که حاسر میخوانند برای این است که اندازه توانائیش برای دیگران معلوم شده و حسرت به معنای اندوه و ندامت بر امری است که فوت شده باشد، و ارتباط این معنا با معنای کشف از این راه است که گوید شخص اندوهناک برایش کشف شده و پی برده به جهلی که او را وادار نمود به ارتکاب کاری که مرتکب شده، و یا از این راه است که قوایش از فرط اندوه و ندامت بر ما فات منحسر (ضعیف) شده و یا از تدارک آن دچار حسر (خستگی) گشته است
عکس کتاب شیرمردی از تبار نیکان بازدید : 233
سه شنبه 28 مهر 1399 زمان : 8:39