کلبهای است، در آغوش هوای مه الود کوهستاتی بلند ،پای موسیقی پر صدای روددی عظیم ،انجا که صدای تولد غنچهها را نمیتوان شنید،پای علفزارهایش پر از بوسهی خیس شبنمهاست ،پنجرههایش را ریزش پیچکها و یاسها ،پنهان کرده از نگاه ،کلبهای که از رویای فرشتهها چکیده پای کوهستان ...و در آغوشش چشمهای به زلال مهربانی،چشم گشوده و دل را، مست عبور گامهایش میسازد..کلبهای است در قلب تو که دل مرا به مهمانی کوهستان و باران و رقص با مه ،فرامیخواند در موسیقی رود و بوسههای شبنم پای سردی علفزاز
رضا۷/۲۲
بازدید : 238
چهارشنبه 22 مهر 1399 زمان : 15:38